تنهای تنها
تنهای تنها
وقتی که من مردم بیش از لحظاتی که صدای دلگیر و بد خلق ناقوس را خواهی شنید که به دنیا خبر می دهد که من از این دنیای پست گریختم تا با پست ترین کرم ها هم خانه شوم ؛ برای من سوگواری مکن ... بلکه اگر این شعر را خواندی دستی که آن را نوشته است را به یاد نیاور زیرا من به قدری تو را دوست دارم که دلم می خواهد در خیال و افکار شیرین تو از یاد رفته باشم مبادا اگر به من فکر کنی تو را غمگین سازد ... آه باز می گویم اگر تو به این شعر نظر افکندی وقتی که شاید من با گل آمیخته و ترکیب شده ام حتی اسم بیچاره ی مرا تکرار مکن بلکه بگذار عشق تو نیز با تمام شدن زندگی زوال یابد و پایان پذیرد مبادا این دنیای عاقل به ناله و سوگواری تو بنگرد و تو را بابت من ریشخند کند در وقتی که من از دنیا رفته باشم
نظرات شما عزیزان:
( ویلیام شکسپیر )
www . night Skin . ir |